از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

گفته فروید

 

فروید گفت: دین نه ناشى از ترس است، نه از جهل است، نه عکس العمل در مقابل بىنظمىهاست و نه عاملى است در راه کسب امتیازات طبقاتى.او همان طورى که همه حوادث اجتماع را با غریزه جنسى تحلیل و توجیه مىکرد، خواست دین را هم از این راه توجیه کند و نتیجتا گفت: بشر در اجتماع از نظر جنسى محرومیتهایى پیدا مىکند که موجب مىشود غریزه عقب رانده شده و به شعور ناخودآگاه برود.وقتى که آنجا رفت قیود اجتماعى جلویش را مىگیرد که بیرون نیاید، اما در آن صورت این محرومیتها از راهها و به شکلهاى دیگرى بروز مىکند که یکى از آنها دین است.دین ریشهاش تمایل جنسى است و نه چیز دیگر.او همچنین مىگفت که ریشه اخلاق هم تمایلات جنسى است، علم هم ریشهاش جنسى است.

اگر از او مىپرسیدیم آیا به عقیده شما دین چه موقعى از میان مردم خواهد رفت؟ مىگفت: آزادى جنسى مطلق بدهید به طورى که هیچ محرومیت جنسى وجود نداشته باشد، در آن صورت دین هم وجود نخواهد داشت.اما طولى نکشید که فروید خودش هم از حرف خودش پشیمان شد.شاگردهایش نیز از او نپذیرفتند.در همین جاست که نظریه فطرى بودن دین و اینکه دین جزو نهاد بشر است پیدا مىشود.

نظریه فطرى بودن دین

در مورد فطرى بودن دین، دانشمندان زیادى نظر دادهاند.یکى از آنها روان شناس بسیار معروف جهانى و شاگرد فروید، یونگ است.او مىگفت اینکه آقاى فروید مىگوید دین از نهاد ناخودآگاه بشر تراوش مىکند درست است، ولى اینکه او خیال مىکند عناصر روان ناخودآگاه بشر منحصر به تمایلات جنسىاى که به شعور باطن گریختهاند مىباشد بىاساس است.انسان یک روان ناخودآگاه فطرى و طبیعى دارد.روان ناخودآگاه بشر بر خلاف ادعاى فروید صرفا انبارى که از شعور ظاهر در آن چیزهایى ریخته شده و پر شده باشد نیست.به عبارت دیگر شعور باطن هرگز به صورت یک ظرف خالى که فقط از شعور ظاهر چیزى بگریزد و آنجا رفته و آن را پر کند نیست.او مىگفت: فروید به قضیه «روان ناخودآگاه» خوب پى برده بود، اما بعدا به اشتباه خیال کرد که روان ناخودآگاه فقط از عناصر مطرود از شعور ظاهر

 

تشکیل مىگردد، خیر، روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است، عناصر رانده شده مىروند آنجا و به آن ملحق مىشوند، دین جزء امورى است که در روان ناخودآگاه بشر به طور فطرى و طبیعى وجود دارد.

روان شناس و فیلسوف معروف امریکایى «ویلیام جیمز» کتابى نوشته که خیال مىکنم به نام دین و روان چاپ شده.من چاپ شده آن را ندیدهام.در پنجیا شش سال پیش که یکى از دوستان آن را ترجمه کرده بود نسخه خطى ترجمه را آورد پیش من که ببینمش، ترجمهاش را آن وقتخواندم.در آن موقع هنوز اسمى روى کتاب نگذاشته بود، شنیدهام حالا چاپ شده.ویلیام جیمز روان شناسى تجربى را به سبک مخصوص خود ابداع کرده است و روى مسائل روانى - مذهبى سالها مطالعه کرده، سالها افراد را، بیماران و غیر بیماران را مورد تجربه و آزمایش قرار داده و روى ایشان مطالعه کرده است.این شخص در کتاب خود مىگوید: «درست است که سرچشمه بسیارى از امیال درونى ما امور مادى طبیعى است، ولى بسیارى از آنها هم از دنیایى ماوراى این دنیا سرچشمه مىگیرد» (۱)

او همچنین مىگوید: «دلیل اینکه اصولا بسیارى از کارهاى بشر با حسابهاى مادى جور در نمىآید همین است» (2) .

مىگوید: «من در هر امر «مذهبى» همیشه نوعى وقار و صمیمیت، وجد و لطف، محبت و ایثار مىبینم.حالات روانى - مذهبى خواصى دارد که آن خواص با هیچ حالت از حالات بشر تطبیق نمىکند.» (3)

..............................................................
1.دین و روان، ترجمه مهدى قائنى.
2.همان ماخذ.
3.دین و روان، ص 15.

 تاریخ درج مطلب بعدی ۵/۳/۸۶

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد